اصول اربعمائهاصول اربعمائه به مجموعه چهارصد حدیث اولیه گفته می شود که از اولین مجموعه های حدیثی شیعه است ۱ - تعریف اصول اربعمائهاصول اربعمائه به چهارصد مجموعه حدیثى آغازین گفته می شود اصول جمع اصل و اصل در اصطلاح علم حدیث به معناى هر یک از مجموعههاى آغازین احادیث است که راویان سدههاى نخستین مستقیماً از نگاشتن روایتهایى که مىشنیدند، پدید مىآوردند. این اصول، منبع و مصدر کتابهاى حدیثى بعدى گردید [۱]
دائرة المعارف بزرگ اسلامى ج۹،ص۲۱۸
و ملاک صحّت حدیث نزد محدّثان نسلهاى بعد، وجود آن حدیث در یکى از این اصول بود.۲ - محتوی اصول اربعمائهمحتواى این مجموعهها که به اصول اربعمائه مشهورند، پاسخهایى بوده است که امامان معصوم علیهم السّلام به پرسشهایى در زمینههاى گوناگون احکام، سنن، مواعظ، ادعیه و تفسیر مىداده اند. ۳ - زمان گرد آوریگردآورى این اصول، از زمان حضرت علی علیه السّلام تا زمان امام حسن عسکری علیه السّلام به وسیله اصحاب آنان انجام شده است؛ هرچند بیشتر آنان از اصحاب امام صادق علیه السّلام بودهاند. برخى برآنند که اصول اربعمائه را چهارصد شخصیت معروف از اصحاب امام صادق علیه السّلام ـ که بالغ بر چهار هزار نفر بوده اند ـ نگاشته اند. لیکن با نگاهى به برخى کتب رجالی، مانند فهرست شیخ طوسی و رجال نجاشی مشخص مىشود که در میان صاحبان اصول، شاگردان دیگر امامان علیهم السّلام نیز دیده مىشوند. [۲]
ذکرى الشیعة ج۱،ص۵۸-۵۹
[۳]
دائرةالمعارف بزرگ اسلامى ج۹،ص۲۱۹
[۴]
الموسوعة الفقهیةالمُيَسَّرة ج۳،ص۴۰۷
[۶]
الرواشح السماویه ص۱۶۰
۴ - شیوه گرد آورینقل کرده اند که عادت صاحبان اصول این بوده که هرگاه حدیثى از امام علیه السّلام مىشنیدند از بیم فراموشى، به ضبط آن در اصول خویش مبادرت مىکردند. [۷]
الرواشح السماویه ص۱۶۰
مؤيّد این مطلب روایتى است که ابن طاووس در «مُهَج الدّعوات» نقل کرده است که «گروهى از اصحاب امام کاظم علیه السّلام با قلم و کاغذ در محضر ایشان حاضر مىشدند و چون امام سخنى مىفرمود یا درباره واقعهاى نظر مىداد، آن را مىنگاشتند». [۸]
الذریعة ج۲،ص۱۲۷
۵ - اعتبار اصول اربعمائهاعتبار اصول: به تصریح برخى، اصول نگاشته شده در زمان امامان علیهمالسّلام، بیش از چهارصد اصل بوده است، لیکن از میان آنها اصولى که امامیّه بر اعتبار و صحّت آنها و نیز عمل بدانها اتّفاق داشتهاند چهارصد اصل بوده است. [۹]
ذکرى الشیعة ج۱،ص۵۸-۵۹
[۱۰]
الحدائق الناضرة ج۱،ص۱۷-۲۱
۵.۱ - تفاوت کتاب و اصلکتاب و اصل: در آثار اماميّه، مقابل اصل، کتاب و مُصَنَّف است. براى مثال، گاه در کتب رجالى در وصف راوى گفته مىشود: «لَهُ كِتابٌ وَ لَهُ أصلٌ» ((براى او کتابى و اصلى است)). در تفاوت کتاب با اصل چند قول است، از جمله: ۱. راوی در اصل، احادیثى را که از معصوم علیه السّلام یا راوى ایشان شنیده، گردآورى کرده است؛ امّا احادیث معتبر موجود در کتاب و مصنَّف، غالباً از اصل گرفته شده است. [۱۱]
مقباس الهدایةج۳،ص۲۷
۲. اصل، مجموعه معتبرى است که احادیث آن از کتاب دیگرى گرفته نشده است. [۱۲]
مقباس الهدایة ج۳،ص۲۷
۳. اصل، مجموعهاى است که احادیث آن بدون واسطه از معصوم علیه السّلام گرفته شده، ولى احادیث کتاب از اصل اخذ شده است. [۱۴]
مقباس الهدایةج۳،ص۲۶
۶ - سرنوشت اصول اربعمائهاز ویژگیهاى اصول ـ چنانکه شیخ آقا بزرگ تهرانی بدان تصریح کرده ـ ترتیب نداشتن احادیث آنها بوده است؛ زیرا چنانکه گفته شد، بیشتر اصول در محضر امامان علیهم السّلام و در پاسخ پرسشهاى گوناگونِ مطرح شده، نگاشته مىشد. این کاستى موجب شد تا با رواج یافتن کتب حدیثىِ داراى ترتیب و تبویب، به تدریج از رونق اصول کاسته شود و با راه یافتن احادیثشان به مجموعههایى همچون کافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار، عملاً این مجموعهها به عنوان جایگزین اصول اربعمائه شناخته شوند. بیشتر اصول تا زمان محمد بن ادریس حلّی ((م ۶۶۴ هـ . ق)) به صورت اوّلیه خود باقى بودهاند. وى در پایان سرائر، احادیثى از آنها را تحت عنوان مستطرفات سرائر نقل کرده است. [۱۵]
الذریعةج۲،ص۱۳۴
[۱۶]
؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامى ج۹،ص۲۲۰
۶.۱ - آیا صاحب اصل بودن دلیل برمدح است؟این پرسش در علم درایه مطرح است که آیا عنوان صاحب اصل بودن که در کتب رجالى آمده، دلیل مدح او است تا در نتیجه حکم به وثاقت صاحبان اصول شود یا نه؟ برخى به این پرسش، پاسخ مثبت و برخى پاسخ منفى دادهاند. البته صاحب اصل بودن دلیل صحّت مذهب و عقیده وى نیست؛ چنانکه برخى از اینان، واقفی یا فطحی مذهب و از مکتب اهل بیت علیهم السّلام منحرف بودهاند. [۱۷]
الذریعة ج۲،ص۱۳۴
[۱۸]
دائرة المعارف بزرگ اسلامى ج۹،ص۲۲۰
۷ - پانویس
۸ - منبعجمعی از پژوهشگران زیر نظر آیت الله هاشمی شاهرودی فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام جلد ۱ صفحه ۵۶۵ |